شعر ، ادبیات ، طنز ، انتقادی و اجتماعی ، داستان های کوتاه و آموزنده ، متن ترانه ها ..... Poetry ، Lyrics of Songs ، Literature ، Irony ، The Community ، Critical & Social

چهار شنبه 12 خرداد 1390
ن :

روز شمار تاریخ خودی .....

سلام ..... 

روز پنجم : 

نمی دونم کجا شنیدم که ، ملتی که گذشتهء خودش رو

نشناسه ، راهی به سوی آینده نمی تونه باز کنه .....

حالا درست گفتم یا غلط نمی دونم ، ولی یه همچین جمله ای یادم بود ....

به همین دلیل این پست رو تا عمری باقی هست میرم ،

امید که مقبول خاطر افتد .....

 

1302/03/12 : اعلام انتصاب آقای دکتر عیسی صدیق

به سمت عضو پیوستهء فرهنگستان ..... 

1333/03/12 : ارسال طرح قانون تشکیل بانک عمران و 

تعاون کشاورزی ایران .....

 

در خاتمه خواهش می کنم اگر چیزی رو از قلم انداختم و شما می دونید ، 

حتما یادآوری کنید تا همین دم صبحی ، بنویسم .....

ارادتمند دلای عاشق " مخصوصا ایرانی "

ه.م غروب

 




چهار شنبه 12 خرداد 1390
ن :

به یاد کودکی .....

سلام .....

یه روز یه آقا خرگوشه

رسید به یه بچه موشه

موشه دوید تو سوراخ

خرگوشه گفت آخ .....
 
" وایسا وایسا کارت دارم
 
من خرگوشه بی‌آزارم
 
بیا از سوراخت بیرون
 
نمی‌خوای مهمون "
 
یواش موشه اومد بیرون
 
یه نگاهی کرد به مهمون
 
دید که گوشاش درازه

دهنش بازه .....

" شاید می‌خواد بخورتم
 
یا با خودش ببرتم
 
پس می‌رم پیش مامانم

آن‌جا می‌مانم "
 
مادر موشه عاقل بود
 
زنی باهوش و کامل بود
 
یه نگاهی کرد به خرگوش

گفت به بچه موش
 
" نترس جونم اون مهمونه
 
خیلی خوب و مهربونه
 
پس برو پیشش سلام کن

بیارش خونه "
 
 



چهار شنبه 12 خرداد 1390
ن :

سخن روز .....

سلام .....

 

خوشا پر کشیدن ،

خوشا رهایی ،

خوشا اگر نه رها زیستن ،

مردن به رهایی .....!!!

آه این پرنده ،

در این قفس تنگ ،

نمی خواند ....................!




چهار شنبه 12 خرداد 1390
ن :

مناجات .....

سلام .....

         

خداوندا بیامرز آن گناهانم را

که فرود آورد بدبختی را .....  




چهار شنبه 11 خرداد 1390
ن :

تبادل لینک .....

 

 

 

 

سلام .....

دوستان عزیزی که مایل به تبادل لینک هستن ،

در قسمت پایین همین صفحه به دستورالعمل

تبادل لینک هوشمند مراجعه و طبق همون 

عمل کنند ، پیشاپیش ممنون  .....

ه.م غروب




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

مام من ایران .....

سلام .....

صبح ما فرداست فردا روشن است

تا که خون مام من ایران ، به رگهای من است

در ره بهروزی این سرزمین

شرمسارم ، کمترین تحفه ز من جان من است

گر نباشد میهنم کافر شوم

چون وطن بنیان ایمان من است

هومنم اندیشه ام این آب و خاک

جز وطن ، فردوس هم چون بند و زندان من است

صبح ما فرداست فردا روشن است

تا که خاک مهد و گور من هم ایران من است .....

 

ه.م غروب

 




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

آیا می دانید .....

سلام .....

 

آیا می دانید که ، در 14000 هزار سال قبل

هیچ حیوان اهلی وجود نداشت .....!!!




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

آسمون هفتم 1 .....


سلام .....

وقتی بیآی ... از راه دور

برات می شم  سنگ صبور

سیاهی رو پس می زنم

شبا می شن از جنس نور

می پاشه توی کوچه ها

عطر نسیم یک عبور

منم ترانه خون می شم

از شوق لحظهء حضور

از ذوق دیدنت چشام

پر میشه از بارون شور

حرفام میشن قافیه دار

اونم با یک ردیف جور

دلم می خواد خاطره ها

تو ذهن ما بشن مرور

وقتی بیآی غبار میره

دل می شه از جنس بلور

اسپندا تو آتیش می گن

چشم حسودا از تو دور

چشم حسودا از تو دور ...........

 

با اجازهء خود آسمون هفتم





سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

جم نامه 4 .....

سلام .....

 

 

لبخند بزن که جمله لبخند شوی

وز آنچه خدا داده ، تو خرسند شوی

گر بست لبت ز خنده ، دریاب چرا ؟

از چه تو اسیر غم و دربند شوی

کم کن تو کمی خواسته را از دل و جان

تا بار دگر رفیق لبخند شوی .....

 

" جم "

 




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

شعری از حمید مصدق .....

سلام .....

 

 

 

تو به من خندیدی

و نمی دانستی

من به چه دلهره از باغچهء همسایه

سیب را دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دست تو دید

غضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

و تو رفتی و هنوز

سال ها هست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرارکنان 

می دهد آزارم

و من اندیشه کنان غرق این پندارم

که چرا .....؟ 

خانهء کوچک ما سیب نداشت .....!!!

 

زنده یاد حمید مصدق

                




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

زندگی نامهء شاعر .....

سلام .....

 

                             زندگی نامه حمید مصدق (شاعر)
كودكی مصدق :
حمید مصدق فرزند حاج عبدالحسین مصدق در بهمن ماه
 
سال 1318 در شهرضا از توابع اصفهان به دنیا آمد . بعد ها
 
به همراه خانواده اش به اصفهان نقل مكان كردند او  دوران
 
تحصیلات ابتدایی و متوسط را در اصفهان گذرانده .
 
آقای محمد حقوقی كه از دوستان كهن مصدق هستند
 
می گویند : «‌اصفهان به هر حال مركزیت استان را داشت
 
و یك خانواده اگر متوسط یا بالا بود در ده كه نمی ماند به
 
شهر مركزی می آمدند . پدرش اگر اشتباه نكنم كسبی
 
داشته در حد تجارت . وضع مالیشان خوب بود و هیچ و قت
 
نگرانی مالی به آن معنا نداشتند فقط یك گرفتاری داشتند
 
و این بود كه مصدق یك برادر داشت كه تقریباً یك سال با هم
 
تفاوت سنی داشتند . و این برادر یك نقص عضوی داشت
 
و از این رو روی مصدق خیلی اثر گذاشت ،‌ اگر چه هیچ وقت
 
راجع به این قضیه صحبت نكرد . برادرش كر و لال بود ... البته
 
گاهی هم به خانه اش می آمد . اینها {در بچگی} هر دو تاشان
 
مرض آبله می گیرند . او گرفتار می شود و روی قوای ذهنی اش
 
اثر می گذارد و مصدق این وسط سالم می ماند همیشه
 
می گفت: « اگر من جای او بودم چه می شد ؟»
 
خانوادهء پدر مصدق در اصفهان نیز زندگی مرفهی داشتند باز هم
 
جناب اقای حقوقی سخنشان را در این مورد ادامه می دهد:
 
اینها در اصفهان یك خانهء قدیمی داشتند كه خیلی قشنگ بود ،
 
از این خانه هایی كه پاگرد دارد با شیشه های رنگی قدیمی و ...
 
دوران نوجوانی مصدق :



سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

هر روز یک داستان کوتاه 5 .....

سلام .....

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود ، میون این برهوت ، 

ترس از خدا نبود .....!!!!!

 

 

مردی در كنار رودخانه‌ای ايستاده بود .
 
ناگهان صدای فريادی را ‌شنيد و متوجه ‌شد كه
 
كسی در حال غرق شدن است .
 
فوراً به آب ‌پريد و او را نجات ‌داد .....
 
پيش از آن كه نفسی تازه كند فريادهای ديگری را شنيد ،
 
باز به آب ‌پريد و دو نفر ديگر را نجات ‌داد !!!
 
پيش از اين كه دوباره حالش جا بيايد
 
صدای چهار نفر ديگر كه كمك می‌خواستند را ‌شنيد .....!!!

او تمام روز را صرف نجات افرادی ‌كرد

كه در چنگال امواج خروشان گرفتار شده بودند ،

غافل از اين كه چند قدمی بالاتر

ديوانه‌ای مردم را يكی يكی به رودخانه می‌انداخت ...!!!!!

 

بیاییم به دنبال پیشگیری باشیم نه مداوا ، 

یا اگر احتیاج شد درد را درمان شویم نه مرحم .....

 




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

طنز روزانه .....

سلام .....

 

به "طغرل" ميگن : اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی ؟

می گه : "هی وااای من" ، می رم بالای درخت !!!

می گن : تو دریا که درخت نیست ؟!

جواب میده : "ای دون" ، مجبورم می فهمی ؟ مجبووووورررررم !!!!!




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

خواندنی ها و دیدنی های جالب 4 .....

سلام .....

                                       دیدنی ها و خواندنی ها

                                 منتخب (4)

                                        قابل توجه از ما بهترون :

                   قدیمی‌ترين عكس به جای مانده از

                                     تهران

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

                           اين عكس قديمی‌ترين تصوير موجود

                           از تهران ، در موسسه مطالعات تاريخ

                           معاصر ايران است که مربوط به سال

                          ۱۲۵۰ خورشیدی مطابق با 1290 قمری

                          و دوران حکومت ناصرالدين شاه قاجار

                                بوده است . شاید قابل مقایسه نباشد

                          ولی نام کنونی این محل ............ : 

                                       بلوار میرداماد است ......

 




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

روز شمار تاریخ خودی .....

سلام ..... 

روز چهارم : 

نمی دونم کجا شنیدم که ، ملتی که گذشتهء خودش رو

نشناسه ، راهی به سوی آینده نمی تونه باز کنه .....

حالا درست گفتم یا غلط نمی دونم ، ولی یه همچین جمله ای یادم بود ....

به همین دلیل این پست رو تا عمری باقی هست میرم ،

امید که مقبول خاطر افتد .....

 

1315/03/11 : مصوبهء بهره برداری از املاک 

در اختیار اداره کل فلاحت ..... 

1294/03/11 : تصمیم هیئت وزیران دربارهء توقیف

روزنامه های " عصر انقلاب " و " کنکاش " .....

1332/03/11 : ابلاغ آیین نامهء اجرایی بنگاه خالصجات

 

در خاتمه خواهش می کنم اگر چیزی رو از قلم انداختم و شما می دونید ، 

حتما یادآوری کنید تا همین دم صبحی ، بنویسم .....

ارادتمند دلای عاشق " مخصوصا ایرانی "

ه.م غروب

 

 




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

به یاد کودکی .....

سلام .....

 

آهویی دارم خوشگله
 
فرار کرده ز دستم
 
دوریش برایم مشکله
 
کاشکی اونو می بستم
 
ای خدا چه کار کنم
 
آهومو پیدا کنم
 
آی چه کنم ، وای چه کنم ؟
 
کجا اونو پیدا کنم ؟
 
کاشکی اونو می بستم
 
کاشکی اونو می بستم .....
 
 



سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

سخن روز .....

سلام .....

 

             هیچگاه امید کسی را ، ناامید نکن ؛

          شاید امید تنها دارایی او باشد ... 




سه شنبه 11 خرداد 1390
ن :

مناجات .....

سلام .....

 

خداوندا بیامرز ، آن گناهانم را که

   مانع اجابت دعا میشود .....  




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

آیا می دانید .....

سلام .....

آیا می دانید که توماس ادیسون از تاریکی وحشت داشت !!!!!




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

شعری از بابا طاهر .....

سلام .....

مو احوالم خرابه گر تو جويی

جگر بندم کبابه گر تو جويی

ته که رفتی و يار نو گرفتی 

قيامت هم حسابه گر تو جويی

زخور اين چهره‌ات افروته‌ تر بی

تير عشقت بجانم روته ‌تر بی 

مرا اختر بود خال سياهت

ز مو يارا که اختر سوته ‌تر بی

مرا ديوانه و شيدا ته ديری

مرا سرگشته و رسوا ته ديری 

نميدونم دلم دارد کجا جای

هميدونم که دردی جا ته ديری 

زدست عشق هر شو حالم اين بی

سريرم خشت و بالينم زمين بی

خوشم اين بی که موته دوست ديرم

هر آن ته دوست داره حالش اين بی

عزيزون از غم و درد جدايی

به چشمونم نمانده روشنايی

گرفتارم بدام غربت و درد

نه يار و همدمی نه آشنايی

ته که خورشيد اوج دلربايی

چنين بيرحم و سنگين دل چرايی 

به اول آنهمه مهر و محبت

به آخر راه و رسم بی وفايی

خدایش بیامرزاد .....

 




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

زندگی نامهء شاعر .....

سلام .....

 

                            زندگی نامهء بابا طاهر همدانی

باباطاهر همدانی معروف به بابا طاهر عریان، عارف، شاعر و دوبیتی‌سرای اواخر سده چهارم و اواسط سده

 پنجم هجری ایران و معاصر طغرل بیک سلجوقی بوده‌است. بابا لقبی بوده که به پیروان وارسته می‌داده‌اند

 و عریان به دلیل بریدن وی از تعلقات دنیوی بوده‌است.

بابا طاهر عریان همدانی بوده و مسلک درویشی و فروتنی او که شیوه عارفان است سبب شد تا وی

 گوشه  گیر گشته و گمنام زیسته و تفصیلی از زندگانی خود باقی نگذارد .

بابا طاهر از سخنگویان صاحبدل و دردمند بوده و نغمه هایی که شاهد سوز درونی است سروده و نیز

 رسالاتی به عربی و فارسی تالیف نموده است . از ان جمله مجموعه کلمات قصاری است به عربی که

 عقاید تصوف را در علم و معرفت  و ذکر و محبت در جملات کوتاه بیان میکند .

بیشتر شهرت بابا طاهر به واسطه دوبیتی های شیرین و موثر عارفانه اوست . از خصوصیات این رباعی ها

 آن است که با وزن معمول رباعی کمی فرق داشته و به زبان لری سروده شده اند . در تمامی دوبیتی ها

 باباطاهر از وحدت جهان و دورافتادگی انسان و از پریشانی و تنهایی و ناچیزی و بی چیزی خود یاد کرده و

 از هجران شکایت نموده و حس اشتیاق معنوی خو را نشان داده است

دو قطعه و چند غزل با گویش لری و مجموعه کلمات قصار به زبان عربی و کتاب سرانجام از آثار دیگر

 اوست. کتاب سرانجام شامل دو بخش عقاید عرفا و صوفی و الفتوحات الربانی فی اشارات الهمدانی

 است.

آرامگاه :

در شهر خرم‌آباد بنایی به نام «بقعه باباطاهر» وجود دارد که به اعتقاد برخی زادگاه بابا طاهر است. در

 مرکز شهر خرم آباد و در ضلع غربی قلعه فلک الافلاک و در کنار خانه قدیمی آخوند ابو مقبره باباطاهر قرار

 دارد. در گویش لری به «باو طاهر» معروف است اهالی شهر خرم آباد معتقدند این مقبره مربوط به بابا

 طاهر شاعر و عارف نامدار و سراینده دوبیتی‌های معروف لکی و لری است. سبک بنای مقبره ساده و

 متشکل از گنبد خانه‌ای با یک ورودی است. ساختمان اصلی آن هشت ضلعی است که چهار ضلع آن هر

 یک به ابعاد ۵/۲ متر و اضلاع فرعی آن هر یک ۷۰/۱ سانتیمتر است. ارتفاع گنبد تا کف ۶ متر است. محل

 قبر در داخل سردآبه بوده که بر روی سردآبه و کف بقعه قبری به ابعاد ۵۲ در ۱۰۰ در ۱۷۷ سانتیمتر است.

 بر روی قبر ضریحی چوبی به ابعاد ۱۲۷ در ۱۲۸ در ۱۹۸ وجود داشته که از بین رفته است. اطاق کوچکی به

 ابعاد ۵/۲ در ۵ متر به بدنه غربی بنا در دوره معاصر اضافه شده بود که به آن «قلندر خانه» می‌گفتند. این

 بنا احتمالا مربوط به دوره خوارزمشاهی و به شماره ۱۹۲۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده

 است.

 




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

هر روز یک داستان کوتاه 4 .....

سلام .....

یکی بود یکی نبود

زیر گنبد کبود ، میون این برهوت ، 

ترس از خدا نبود .....!!!!!

 

 

روزها گذشت و گنجشک با خدا هیچ نگفت ...!

فرشتگان سراغش را از خدا گرفتند

و خدا هر بار به فرشتگان این گونه می گفت : " می آید ،

من تنها گوشی هستم که غصه هایش را می شنود

و یگانه قلبی ام که دردهایش را در خود نگه می دارد .

سر انجام گنجشک روی شاخه ای از درخت دنیا نشست .

فرشتگان چشم به لب هایش دوختند ، گنجشک هیچ نگفت ،

خدا لب به سخن گشود :  با من بگو از آنچه سنگینی سینه توست .

گنجشک گفت : " لانه کوچکی داشتم ، آرامگاه خستگی هایم بود

و سرپناه بی کسی ام ، تو همان را هم از من گرفتی .

این توفان بی موقع چه بود ؟

چه می خواستی از لانه محقرم کجای دنیا را گرفته بود ."

و سنگینی بغضی راه بر کلامش بست .

سکوتی در عرش طنین انداز شد . فرشتگان همه سر به زیر انداختند .

خدا گفت : " ماری در راه لانه ات بود ، خواب بودی ،

باد را گفتم تا لانه ات را واژگون کند . آنگاه تو از کمین مار پر گشودی . "

گنجشک خیره در خدایی خدا مانده بود .

خدا گفت: " و چه بسیار بلاها که به واسطه محبتم

از تو دور کردم و تو ندانسته به دشمنی ام بر خاستی . "

اشک در دیدگان گنجشک نشسته بود .

به ناگاه چیزی در درونش فرو ریخت و

های های گریه هایش ملکوت خدا را پر کرد .

 




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

طنز روزانه .....

سلام ..... 

"طغرل" داشته خاطره تعریف میکرده ،

میگه: "ای دون" ، ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد ،

‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود ، دو نفر خیلی بود .....




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

خواندنی ها و دیدنی های جالب 3 .....

سلام .....

 

                  دیدنی ها و خواندنی های منتخب (3)

                         بحران آبگرفتگی در تخت جمشید

اگر مدت‌ها پیش یک عکس در فضای وب کابوس زیرآب رفتن پاسارگاد را

در اثر احداث سد سیوند به واقعیت تبدیل کرد ، چند روز پیش عکس‌های

تهیه شده از بارندگی‌های مداوم بر سر مجموعه جهانی تخت جمشید و

آبگرفتگی سطح محوطه بار دیگر موجب نگرانی دوستداران میراث فرهنگی

برای حیات این مجموعه شده است .

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

به گزارش مهر ، در روزهایی که بر میزان بارندگی‌ها در استان فارس

افزوده شده است ، آب باران مجموعه تاریخی تخت جمشید را که هنوز

فکری برای راه اندازی راه‌های فاضلاب آن نشده فرا گرفته است .

شواهد نشان می دهد هر بار که میزان بارندگی ها در این استان زیاد شود ،

آب باران داخل محوطه تاریخی و بدون سقف تخت جمشید جمع می‌شود .

این در حالی است که تخت جمشید اولین محوطه تاریخی دارای سیستم

فاضلاب بوده است .

فرسایش مداوم ، رشد گلسنگ‌ها ، ترک‌خوردگی و شکستگی سنگ‌ها

و کتیبه‌های تاریخی از عوارض رطوبت و راکد ماندن آب در بخشی از

محوطه تاریخی تخت جمشید است که چند سال پیش در فهرست

آثار جهانی به ثبت رسیده بود . کامیار عبدی ، باستان شناس در این باره

به خبرنگار مهر گفت : در زمان ساخت تخت جمشید ، سیستم فاضلاب

هم تعبیه شد تا در چنین مواقعی آب به خارج محوطه برود و یکجا

جمع نشود اما بسیاری از این راهها اکنون بسته است .

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

این استاد دانشگاه بیان کرد : در سال‌های اخیر بخش کمی از راههای

فاضلاب پاکسازی شد و همچنان بسیاری از این راه‌ها را خاک و زباله

گرفته است بنابراین احیای سیستم آب و فاضلاب تخت جمشید یکی از

اولویتهای مهم ساماندهی وضعیت آن است که باید با یک برنامه ریزی

صحیح هرچه سریعتر انجام شود .

وی تاکید می‌کند که لازم است هیئتی رسمی در محوطه تخت جمشید

حاضر شده و سیستم فاضلاب آن را احیا کنند تا آب باران و نزولات جوی

بتواند از سفره‌های زیر زمینی به بیرون محوطه برود . وی افزود : باید

مشکلات این مجموعه آسیب شناسی ، اولویت بندی و بررسی شود

که کدام قسمت‌ها باید فورا مرمت شود و یا در کدام بخشها می توان از

تخریب بیشتر جلوگیری کرد .

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

این پژوهشگر گفت : شنیده‌ام که بخش عمده ای از محوطه را به دلیل

تخریب‌ها و آسیب‌هایی که به آنها وارد می شود ، بسته‌اند تا گردشگران

به آن محوطه‌ها نروند منتهی تا به حال به یاد ندارم برنامه کلان و بلند مدتی

برای مرمت تخت جمشید پیش بینی شده باشد .

استاد کالج دارتموت در ایالات متحده‌ با بیان اینکه بارها دیده‌ام که پایه ستون

و شالی ستونها ترک خورده و در حال ریزش است گفت : کارشناسان حاضر

در مجموعه تازه بعد از اینکه می بینند ستونی ترک خورده برای مرمت آن

اقدام می‌کنند .

 




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

به یاد کودکی .....

سلام .....

با شیر آب بازی نکن

نیگا تو مثل موش شدی

نازی شیطون و بلا

چه قدر تو بازی‌گوش شدی . 

خوبه ازم  یاد بگیری

ببین دارم گل می‌کشم

مداد زرد من کجاست ؟

می‌خوام یه بلبل بکشم .....

 




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

سخن روز .....

سلام .....

 

 

سعی نکنیم بهتر یا بدتر از دیگران باشیم ،

بکوشیم نسبت به خودمان بهترین باشیم .....




سه شنبه 10 خرداد 1390
ن :

مناجات .....

سلام .....

 

بارالها برای من در این روز

از رحمت واسعهء خودت بهره ای قرار بده .....




دو شنبه 9 خرداد 1390
ن :

آیا می دانید .....

سلام .....

 

آیا می دانید که حلزون می تواند سه سال بخوابد !!!!!




دو شنبه 9 خرداد 1390
ن :

شعری از حسین گل گلاب .....

سلام .....

 

با عرض پوزش به دلیل اینکه شعری از آتوسا پیدا نکردم ،

شعر دیگری که شاید بی ارتباط با زندگی دخت کورش ،

نباشه تقدیم می کنم .....

ای ایران ای مرز پر گهـر

ای خاکت سرچشمه هنر

دور از تو اندیشهء بدان

پاینده مانی و جاودان

ای دشمن ار تو سنگ خارهای من آهنم

جان من فدای خاک پاک میهنم

مهر تو چون  شد پیشهام

دور از تو نیست اندیشهام

در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاک ایران ما

سنگ کوهت دُرّ و گوهر است

خاک دشتت بهتر از زر است

مهرت از دل کِی برون کنم

برگو بی مهرِ تو چون کنم

تا گردش جهان و دور آسمان بهپاست

نورِ ایزدی همیشه رهنمای ماست

مهر تو چون  شد پیشهام

دور از تو نیست اندیشهام

در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاک ایران ما

ایران ای خُرّم بهشت من

روشن از تو سرنوشت من

گر آتش بارد به پیکرم

جز مهرت در دل نپرورم

از آب و خاک و مهرِ تو سرشته شد گِلم

مهر اگر برون رود گـِلی شود دلم

مهر تو چون  شد پیشهام

دور از تو نیست اندیشهام

در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما

پاینده باد خاک ایران ما .....

 

شعر : حسین گل گلاب

 

امید که مقبول افتد .....

 




دو شنبه 9 خرداد 1390
ن :

زندگی نامهء شاعر .....

سلام .....

 

                                 آتوسا اولین شاعرهء ایرانی

                             

در تاريخ ايران , زنان فرهنگ ساز اكثرا شاعرند . در واقع محملی كه زنان

توانسته اند به نحوی مقبول تر خود را نشان بدهند شعر و شاعری بوده است .

البته مسلما در اين عرصه نيز با محدوديت های فراوان روبه رو بوده اند ؛

چنانكه تعدادشان به هيچ وجه قابل قياس با تعداد مردان نيست . 

شايد اگر زنی وابسته به دربار يا از شاهزادگان و بزرگان قوم بود . می توانست

قد علم كند ، وگرنه راه ديگری برای ابراز وجود ، برای زنان وجود نداشته است . 

اولين زن شاعر :

به شهادت تاريخ ، اولين زن شاعر ايران ، آتوسا نام دارد .

آتوسا دختر کورش ، همسر داريوش و مادر خشايار شاه هخامنشی است .

آری آتوسا ، دختر کوروش بزرگ ، بزرگترین ومحبوب ترین امپراتورتاریخ است

آتوسا در لغت به معنای خوش اندام است . همچنین به معنای قدرت و

توانمندی نیز میباشد . او دختر زیبا ، دلفریب و فوق العاده ای کوروش بزرگ بود .

پس از سرنگونی بردیای دروغین بدست داریوش بزرگ و هفت نفر از

جوانان نجبای پارسی و بر تخت نشینی داریوش یکم ،

آتوسا همسر داریوش بزرگ شد . ازدواج با آتوسا که از سلالهء هخامنشی

بود حکومت داریوش بزرگ را قانونی جلوه می داد واز آنجا که آتوسا با هوش ،

با فرهنگ ، با قدرت و تفکر سیاسی بود در موقع لزوم کمک خوبی برای

داریوش شاه به حساب می آمد .

پس از آن آتوسا ” خشایارشاه ” را به دنیا آورد .آتوسا ملکهء بیش از

۲۸ کشور آسیایی در زمان امپراطوری داریوش بزرگ بود و از وی

به نام ” شهبانوی داریوش بزرگ ” یاد کرده است .

آتوسا شهبانوی ایران ، خواندن و نوشتن را به خوبی می دانست

و نقش تصمیم گیرنده در آموزش خود و دیگر درباریان داشت .

همچنین زندگی سیاسی آتوسای هخامنشی با هیچ زن دیگری از

هم دوره ای های او با او برابری نمی کند .

 

                     

آتوسا از قدرت فوق العاده ای برخوردار بود و در دورهء جنگ با یونان ،

داریوش شاه همواره از نصیحتهای او بهره می جست . او حتی علاقه مند بود

که در میدان کارزار نیز شوهرش را همراهی کند . آتوسا چندین بار

در لشکرکشی های داریوش بزرگ یاور فکری و روحی او بود .

چندین نبرد و لشگر کشی مهم تاریخی ایران به گفته هرودوت

به فرمان ملکه آتوسا صورت گرفته است .

هرودوت از قول آتوسا نقل می کند که آتوسا به داریوش شاه

می گوید : " چرا نشسته ای و عازم جنگ نمی شوی و سرزمینهای

دیگر را تسخیر نمی کنی ؟ …… پادشاهی به جوانی و ثروتمندی تو شایسته

است که عازم جنگ شود و به پیروزی هایی نائل شود تا به ایرانیان

ثابت شود مرد قابلی بر آنها حکمرانی می کند . " 

اگر گفته هرودوت اغراق آمیز هم باشد باز هم بیانگر نفوذ آتوسا

بر شوهرش می باشد .

آتوسا به خوبی از اوضاع فرهنگی زمان خود آگاه بود و از حضور یونانیان

و دیگر ملیتها به دربار بسیار بهره می برد .

آتوسا ، یکی از برجسته‌ترین زنان در تاریخ ایران قدیم است . او پس از ازدواج

با داریوش شاه لقب” بانوی بانوان ” می گیرد .در واقع پس از آناهیتا او

دومین کسی بود که لقب ” بانو” که یک عنوان مذهبی بود ، گرفت زیرا

اینچنین لقبی کمتر به ملکه ها داده می شد ..…

آتوسا از داریوش چهار پسر داشت : خشایار شاه که بزرگترینشان بود .

ویشتاسب فرمانده نیروهای باختری و سکایی در سپاه خشایارشاه .

مسیشت یکی از سرفرمانداران ارتش خشایارشاه و هخامنش ، 

فرماندار مصرو فرمانده ناوگانهای مصری در سپاه خشایارشاه .

شهبانوی پارسی ، در زمان فرمانروایی پسرش خشایارشاه ،

مقام بر جستهء  ” مادر شاه ”  را دارا بود . او همسر خداوندگار پارس

و مادر ارجمند خشایارشاه پادشاه قدرتمند ایرانی بود .

خشایارشاه جوانیست سخت ماجراجو . اما آتوسا بانویی است سالخورده

و خردمند ، که رفتاری باوقار و شاهانه دارد . آتوسا ، شهبانوی پارسی ،

دختر کوروش کبیر ، همسر داریوش اول و مادر خشایارشاه سر انجام 

در سن ۷۵ سالگی و به دلیل عوارض مربوط به سرطان ،

 ۴۷۵ سال قبل از میلاد مسیح فوت کرد . گویند او به علت شرم ،

بیماری‌اش را از پزشکان مخفی می‌ کرده است .

همانطور که میدانیم آخرین شاهان خاندان کیانی ، در اساطیر و

حماسه های ملی ایران ، یاد آور و بر گرفته شده از برخی

پادشاهان هخامنشی اند . بر همین اساس گفته میشود ؛

“هما ” در اساطیر ایران ، بر مبنای یادمانهایی از

” آتوسا شهبانوی پارسی ” و رویدادهای دوران داریوش و خشایارشاه ،

همسر و پسرش شکل گرفته باشد . جالب آن است که بهمن پدر هما نیز

برخی از یادمانهای کوروش بزرگ را در خود دارد .

در کل علی رغم اینکه اطلاعات درمورد آتوسا بسیار محدود است اما

آنچه مسلم است : آتوسا از زیباترین و قدرتمندترین زنان در طی

تاریخ امپراطوری پر شکوه ایران زمین بوده است که هیچ زن دیگری از

هم دوره های او با او برابری نمی کند . او از مشوقین بزرگ

آموزش و پرورش پارسی بود . او شعر می سروده و از زنان ادیب و

با خرد روزگار خود بوده است …

او خشایارشاه ، پادشاه قدرتمند ایرانی را برای امپراتوری پارس به ارث گذاشت .

 

 

 
                                     

 

              به گفته هرودوت چندین نبرد و لشکر کشی مهم تاریخی ایران به فرمان

                                     ملکه آتوسا انجام گرفته است .


          

 

 





تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل درد غروب و آدرس deldardeghoroob.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.