سلام .....
دلم میخواد چشمامو رو هم بذارم ،
موقعِ دیدنت ، دوباره وا کنم ...
یه روز از این روزا میاد ؟
که من بازم ، خونه مونو پیدا کنم ؟!
دلم میخواد پهلویِ تو ،
بشینم از خوبی بگم ؛ " از تو بگم ..... "
تا بَدیامو از خودم ،
به عِشقِ تو ، با دستِ تو جدا کنم ...
دلم میخواد تو چشمایِ مستِ تو ، من نیگا کنم ،
هر چی که هست و دارَمو ، به پایِ تو ،
تو چِش زدن فدا کنم .....
دلم میخواد ستاره شم ، بلکه به موهات بزنی ،
از میونِ سِیلِ موهات ؛
موهایِ بلند ، گیسویِ کـَمَند ،
اسمِ تو رو مثلِ خدا صدا کنم ...
دلم میخواد شعر بشم ،
تویِ دِلِت جاری بشم .....
هی بخونیم ، تویِ صدات ،
تو غُصِّه هات ، بینِ لَبات مأوا کنم ...
دلم میخواد حلقه بشم ، تو دستِ تو ، جا خوش کنم .....
وقتی که تو حَضّ می کنی ، از خَندِه هات ،
از برقِ گوشهء چِشات ، شور و شَری بر پا کنم ...
دلم میخواد که جون بدم ، پایِ قرارِ دِلامون .....
تا که بفهمی ،
همهء آرزوم اینه بتونَم ؛
عالی و خوب به عهدامون وَفا کنم ...
دلم میخواد غَرقِ بشم ، دل رو به دریا بزنم .....
ماهی بشم ، دریایی شم ،
خودم رو تو بسترِ تو رها کنم ...
دلم میخواد ناز کنی ، قهر کنی ،
خون به جگر ، خنده کنم ، گریه کنم .....
هر چی بپرسی که چِمِه ،
از ترسِ دل نازکیات ، دردامو من حاشا کنم ...
دلم میخواد خاک بشم ، فرش بشم ،
ابر بشم ، پاتو رویِ من بذاری .....
اگر تو پات خاری بِرِه ، دِق می کنم ،
قَسَم به اِسمِت ، به خدا ،
تَمامِ دنیا رو پُر از آشوب و پُر بَلوا کنم ...
دلم میخواد سایه بشم ، بالایِ سَرِت ،
( هر جا بِری ) ؛ دُورِ تَنِت .....
آفتاب و مهتاب ببینن رویِ تو رو ،
چشماشونو در بیارم ،
با جُفتِشون دعوا کنم ،
یا اون بالا ، همونجا که عَرشِ خداس ،
میگن ؛ حَریمِ کِبریاس ، قِشقِرِقی بَر پا کُنم ...
دلم میخواد یه شب یواش ،
برم به شهرِ قِصِّه ها ، دیوا رو داغون بُکُنم ،
سفره هایِ خالیِ شرمندگی رو ، بازَم پُر از نون بُکُنم ،
شیشهء عُمرِ تو رو از گنجهء نِفرَت ،
تو اُتاقـَکِ بَدی ، قلعهء دیو ، وَر بِدارَم ،
شاه کِلیدِ یاری و هَمدلی و هِمَّت و پیدا بِکُنم ،
قفلِ دَرایِ بَستَه رو ،
دَخمِه هایِ پُر شده از آدمِ " دِل شکسته " رو ،
باز از دوباره وا کُنم .....
دلم میخواد برم تو باغ ، گُل بچینم ؛ شاه گلِ من ...
از همهء گل های خلقتِ خدا قشنگ تری ،
راستی بگم که گل تری ، از چیدَنت پَروا کُنم .....
دلم میخواد آینه بشم ،
نقشِ ظریفِ خودتو ،
فقط تو (داخِلِ) من نیگا کُنی ...
بَزَک کُنی ، دوزَک کُنی ،
این دلِ شیداییمو مَن ، بیشتر از این شیدا کُنم .....
دلم میخواد مجنون بشم ،
دیوونه شم ؛ سر به بیابون بذارم ...
تو قِصِّه ها ، حِکایَتا ،
اسمِ تو رو ، لیلی تَر از لیلا کنم .....
دلم میخواد پَر بِزَنَم ، تو آسمونِ شَهرِتون ...
از اون بالا عاشقا رو از سَنگیا ، یکی یکی سَوا کُنم .....
دلم میخواد بَردِه بِشَم ، بَندِه بِشَم ،
حلقه به گوشِ تو وُ زانو بِزَنَم ...
هم پیشِ روت ، هم پُش (پشت) سَرِت ،
با هَر زَبونی بَلَدَم ،
فقط ، " تو نازَنینَمو " دعا کُنم .....
دلم میخواد چِشمه بشم ،
بیایی تو من شنا کنی ، بیای با من وُضو کنی ...
نیت و قربتِ خدایی بُکُنم ، گـَردِ (غُبار) تَنِت رو بگیرم ،
پاک و مُطَهَّر و تمیز ، " گُل تَنِتو " رها کنم .....
دلم میخواد قِصِّهء مریم رو برایِ آدما ،
از اوَّل ، از سَر بخونم ...
تا که به جایِ اسمِ اون ، اسمِ تو رو ،
عِصمَت و بِکریِّ تو رو ، انشاء کُنم .....
دلم می خواد آب بشم ، رودخونه شم ،
پاک و زلال ، مثل تَنِت ...
واسهء شبِ زیارتت ، این دلِ سَرسِپُردَه مو ،
دار و نَدارم ، خودمو ، " مَهریهء زهرا " کُنم .....
دلم می خواد ضریح شَم ؛ بیای حَرَم زیارتی ...
وقتی که دستم بزنی ، گریه کنی ؛ دادبزنم ، فغان و فریاد بزنم ،
پیش تموم زائِرا ، بگم : بُتا ؛ خدا تویی ، عِشق تویی ،
این مَنَمو این تَنَمو ، رُسوا تر از رُسوا کُنم .....!!!
دلم میخواد تا تهِ دنیا واسه تو ،
گریه کُنَم ، داد بِزَنم ،
داد بِزَنم ، زار بِزَنم ، شعر بِگـَم ...
اَجَل اگه وقتی بده ،
عُمر اگه هِمَّت بُکُنه ،
چِشم و دِلَم یاری کُنَن .....
روی زمین که دیگه نیست !!!!!
باید بِرَم تو کـَهکـِشون ها کـَلَمه پیدا کنم .....
دلم میخواد ، خدا یه لُطفی بُکُنه ،
زبونِ خوب پیدا کـُنم ...
شاید بشه این دِلِ غُربت زَدَه رو ،
یهو ، یه جا ؛ کـُنجِ دلِ تو جا کُنَم .....
دلم میخواد با اسمِ تو ،
هَمَش خدا خدا کُنم ، دعا کُنم ...
یه بار دیگه ، تو آسمونِ عِشقِمون ،
بادبادَکایِ رنگی رو هَوا کُنم .....
دلم میخواد عِشقو شَهادَت بگیرم ،
هم اسمِ تو ،
بیاد شفیعِ من بشه ،
از خدا حاجت بگیرم ...
عمرِ سَفَر به سَر بیاد ،
از خوبیا خَبَر بیاد ،
بَعدِ یه دنیا تاریکی ،
خورشید دوباره در بیاد .....
تو چِشمِ تو نیگا کُنم ،
عشقو بازَم پیدا کنم ...
برم بالا رو پشت بوم ،
عاشقونه اسم تو رو صدا کنم .....
کفترا رو رها کنم ،
خوبیا رو از بدیا ،
به نیَّـتِت جدا کنم ،
لیاقتی پیدا کنم ،
تا که تو راهِ عاشقی ،
جونمو من ؛ " فَدا کُنَم ... "
یا " قَطرِه قَطرِه " خونَمو ،
از تهِ دل ، با کُلّی تسلیم و رِضا ،
نَذرِ شَقایِقا کُنم .....
شاید بشه با مُردَنَم ،
" دل هایِ دنیا زَدِه " رو
مثلِ دِلایِ قدیما ؛
والِه کُنم ، شِیدا کُنَم .....
..............................
....................
..........
.....
...
.
عُمر گذشت ، اَجَل رسید ،
عِشق به خونَه ش نرسید ...
بالا رفتیم ، تو آسمون ، راست بود ،
اینجا زمینی شُدیم و رَنگ و ریا ،
هر چی دِلِت خواست بود .....
پایین اومدیم ،
رویِ زمین ، دُروغ بود ،
اینجا ستاره ای نبود ،
چِراغا بی فروغ بود .......................
" ه.م غروب "
:: برچسبها: دِل دَردِ غروب , " ه, م غروب " , دِلَم می خواد , نقطه ضعف , عاشق , آزادی , من تو ما , ,